جدول جو
جدول جو

معنی حسن اسکندری - جستجوی لغت در جدول جو

حسن اسکندری
(حَ سَ نِ اِ کَ دَ)
قرشی عدوی. درگذشتۀ پیرامون 640 هجری قمری او راست: ’الحبل البابلیه للخزانه الکاملیه’ برای ملا کامل ایوبی و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 صص 280- 281)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ اِ کَ دَ)
ابن ابوبکر. درگذشتۀ 741 هجری قمری او راست: ’تفسیر قرآن’. (هدیه العارفین. ج 1 ص 314)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ اِ کَ دَ)
ابن علی و مکنی به ابوعلی بود و در پیرامون 519 هجری قمری درگذشت. اوراست: ’المذهب’ در نحو. (هدیه العارفین ج 1 ص 279)
لغت نامه دهخدا
ابن یحیی بن عبدالخالق اسکندری شرف الدین ابوعلی غزولی. محدث است. و ابن رافع در معجم گوید: از وی اجازه دارم. (دررالکامنه ج 2 ص 48)
لغت نامه دهخدا